موسیقی عربی، از دیروز تا امروز

حتما برای شما هم پیش آمده که وقتی یک قطعه موسیقی عربی یا ترکیه ای  گوش می کنید، بدون توجه به کلام موسیقی، رابطه ی قوی و نزدیکی با لحن موسیقی و حس نهفته در آن برقرار کنید. اگر از قبل به موسیقی سنتی ایرانی هم علاقمند باشید، از یکی بودن حالات و فواصل موسیقی در این جنس موسیقی ها با موسیقی ایرانی در شگفت خواهید ماند. شما اشتباه نمی کنید، بلکه این شمه ی تاریخی شماست که تشخیص داده این هر سه نوع موسیقی (ایرانی، عربی، ترکیه ای) در حقیقت از آبشخورهای فرهنگی و قومیتی یکسانی متولد شده اند و تفاوت هایی که با گذر قرن ها در این نوع موسیقی ها پدید آمده، نتوانسته حالات و احساس نهفته در آنها را از یکدیگر کاملا جدا کند. طبیعی است که جغرافیای قومیتی تاثیر شدیدی بر دریافت و درک مخاطب از پیرامونش خواهد داشت، و در این میان موسیقی نیز به اقتضای هر جغرافیا و هر قومیت می تواند به گوش مخاطبان جغرافیا و قومیت همسایه آشنا و درک پذیر به نظر برسد. برای مثال ساکنان شهر تایباد، نزدیکی بسیار بیشتر به موسیقی افغانستان و تاجیکستان خواهند داشت تا موسیقی عربی، یا ساکنان زابل موسیقی هند و پاکستان را بسیار قابل درک تر از موسیقی آناتولی خواهند یافت. همانگونه که موسیقی فولکلوری که در این نواحی رایج است، رنگ و بوی یکسانی با موسیقی های نامبرده دارد. اما موسیقی ملی/سنتی ایران مختص ناحیه و شهر خاصی نیست. 12 دستگاه و 5 آوازی که گوش هر شنونده ای از هر جای ایران با آن آشناست در واقع زمینه ساز این درک تاریخی و ریشه دار از موسیقی های ترکی و عربی می شود که آنگونه که گفتیم نزدیک ترین سیستم های موسیقی به موسیقی ایرانی هستند. در این یادداشت ابتدا از پیشینه ی موسیقایی خطه ی عرب سحن خواهیم گفت، شباهت ها و تفاوت هایش با موسیقی خواهر، یعنی موسیقی ایرانی را تا حدی توضیح خواهیم داد،چند تن از هنرمندان مهم و کلاسیک عربی را معرفی خواهیم کرد، کمی درباره ی مهم ترین ساز موسیقی عربی یعنی عود سخن خواهیم گفت و سپس به بررسی روند مدرنیزاسیون این موسیقی خواهیم پرداخت و تعدادی از هنرمندان نوگرا و گروه های Alternative و Jazz و Indie عربی معاصر را که در عرصه ی جهانی خوش درخشیده اند برای ورود به دنیای موسیقی عربی،به شما معرفی خواهیم کرد.

ArabMusicWaves

امروزه جهان عرب به مدد گسترش جغرافیایی اسلام در قرن های پیشین از شمال آفریقا تا عراق را در بر می گیرد، یعنی تمام تمدن درخشان بین النهرین و مصر و تمدن های خُردی چون تمدن شمال و شرق آفریقا را. پس جای تعجب نیست که موسیقی امروز عرب نیز پژواکی باشد از تمدن های درخشانی که جهان کنونی عرب بر خاک آنها بنا شده است.در این میان گفتنی است با اینکه مستشرقین از موسیقی پیش از اسلام مدارکی شایسته نیافته اند اما با وجود شواهد تاریخی می توان گفت که پایه و اساس موسیقی عرب امروز همانا موسیقی زمان ساسانیان است. کریستنسن در کتاب “ایران در زمان ساسانیان” می نویسد:

روایت موجوده اختراع دستگاه های موسیقی ایران را به “باربد”(موسیقیدان و نوازنده ی زبردست دربار خسروپرویز) نسبت می دهند. در واقع این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته اند ولی ممکن است این استاد در آنها اصلاحات و تغییراتی وارد کرده باشد. در هر حال به صورتی که در آمده است آن را منبع عمده ی موسیقی عرب و ایران بعد از اسلام باید شمرد و می توان گفت در ممالک اسلامی مشرق هنوز هم الحان باربد باقی است. از فهرست موسیقیدانان عرب که ژول روانه از کتابهای “مروج الذهب” مسعودی، “الاغانی” ابوالفرج اصفهانی و “الف و لیل” استنتاج نموده به چند چهره ی شاخص که موجب نفوذ و ترویج موسیقی ایران در بین اعراب گشتند بر می خوریم:

•    عیسی بن عبدالله معروف به طویس که از کودکی با اسیران ایرانی آمیزش داشته و با زمزمه های آنان خو گرفته و آهنگ های آنان را به درجه ی کمال تقلید می کرد. در جوانی تنبور آموخته و نخستین کسی بود که آهنگهایی با میزان منظم ساخته و در مدینه خواند و نواخت. از او بعنوان پیشگام در اصلاح موسیقی عرب نام می برند.
•    سائب خائر فرزند یک اسیر ایرانی که عود می نواخته و ابوالفرج اصفهانی او را نخستین کسی می داند که همراهی آواز با ساز را در موسیقی عرب معمول نموده است. آهنگ های را که “نشیط” ایرانی برای او خوانده را گرفته و از روی آنها نخستین آهنگ عرب را به نام “ثقیل” با قواعد صحیح و میزان ملایم ابداع نموده است.
•    مسلم بن محرز فرزند یک اسیر ایرانی که نزد ابن مسجح درس گرفته و به ایران مسافرت نموده و اطلاعات خود را کامل کرد.
•    ابوعثمان سعید بن مسجح، غلام مکی  با کارگران ایرانی که عبدالله بن زبیر برای ترمیم خانه های کعبه از عراق خواسته بود آمیزش داشته و آهنگ های آنان را شنیده و پسندیده است. بعدها آزاد می گردد و به ایران می رود و نواختن اسباب های گوناگون را می آموزد و موسیقی ایران را به خوبی می آموزد، آنگاه به حجاز برگشته و گامهای عرب را به سبک ایرانیها ترتیب می دهد. ابوالفرج اصفهانی درباره ی او گفته: او نخستین کسی است که موسیقی عرب را به سبک ایرانیها خواند و معمول نمود.

ottoman_music_02همانگونه که از شواهد تاریخی پیداست، از غنایم مهم فرهنگی که اعراب تا سال ها پس از حمله به ایران از آن بهره ور گشته اند، هنر موسیقی ایرانیان پیش از اسلام است. اما متاسفانه اینکه این موسیقی با این همه منزلت چگونه بوده و بر چه قوانینی استوار بوده است چیزی است که بر ما پوشیده است. درباره ی موسیقی متداول بین اعراب پیش از ظهور اسلام، هنری فارمر، نویسنده ی کتاب تاریخ موسیقی عرب (که در ایران به نام تاریخ موسیقی خاور زمین چاپ شده است) از حکومت های باستانی عرب سخن می گوید که قرن ها پیش از میلاد مسیح و در عصر آشوریان وجود داشته است اما اغاز مسیحیت مقارن با تغییراتی بود که تمام شئون حیات سیاسی و اقتصادی و در نتیجه فرهنگی شبه جزیره را در بر گرفت. در این دوره یعنی از قرن اول تا ششم میلادی (ظهور اسلام)  که به دوران جاهلیت یا بت پرستی مشهور است، نشانه ای از یک سیستم فرهنگی مشخص در بین اعراب در دست نیست.

از دیگر سو، با وجود تغییرات ناگزیری که در طی سالیان سال در موسیقی ایرانی (بر پایه ی دستگاه) و موسیقی عربی (بر پایه ی مقامات) به وجود آمده، می توان بسیاری از ارکان اصلی این دو موسیقی را- در فرم کنونی آن- بر روی یکدیگر منطبق کرد. اگر چه تکنیک ها و حالات اجرا، در دستگاه و مقامات با یکدیگر متفاوت است اما آنچه بیشترین اثر را بر روی “احساس منتقل شده توسط موسیقی” می گذارد، فواصل موسیقایی هستند. و آنگونه که سخنش رفت فواصل موسیقایی در موسیقی ایرانی و عربی در بیشتر فواصل عینا بر روی یکدیگر منطبق هستند و به قول فرنگی ها با هم Overlap دارند:

•    دستگاه ماهور و راست-پنجگاه = مقام عجم
مقام عجم در موسیقی عرب نزدیکی بسیاری با گام ماژور در موسیقی کلاسیک دارد. این گام در موسیقی ایرانی منطبق با دستگاه های ماهور و راست-پنجگاه است، که برای حالاتی استفاده می شود که اغلب در آن شادی و نشاط خاصی نهفته باشد.
•    آواز ابوعطا = مقام بیاتی (آواز در موسیقی ایرانی زیرمجموعه ای از یک دستگاه محسوب می شود.)
به آواز ابوعطا در موسیقی ایرانی دستان(نغمه) عرب نیز می گفته اند. و این خود نشان از نزدیکی بیش از اندازه حالات این آواز به موسیقی عربی است. آوازی فوق العاده حزن انگیز و غم انگیز که انسان را به حالت درونی و تنهایی خود نزدیک تر می کند.
•    دستگاه سه گاه = مقام سیکاه، عراق
همانطور که از نام آن بر می آید چه در فواصل و چه در عنوان، بر یکدیگر منطبق هستند. سه گاه در موسیقی ایرانی حالت مستی و طمانینه ی خاصی را تداعی می کند و از شنیدن آن احساسی لطیف به شنونده دست می دهد.
•    گوشه ی مخالف سه گاه = مقام هزام
گوشه، در موسیقی ایرانی به کوچکترین واحد سازنده ای می گویند که دارای هویتی مستقل باشد و حس و حال یکه ای را بتواند انتقال دهد. گوشه ی مخالف دستگاه سه گاه، احساسی مشابه شکواییه در شنونده ایجاد می کند.
•    آواز دشتی، آواز بیات کرد = مقام حسینی
دشتی و بیات کرد، هر دو از زیباترین آوازهای موسیقی ایرانی اند که غم و اندوه فراوانی را در شنونده ایجاد می کنند.
•    دستگاه همایون = مقام نکریز
حالتی فاخر و شاهانه داشته و شنونده را به تفکر دعوت می کند.
•    آواز اصفهان = مقام حجاز
به گفته ی مورخان اولین تلاوت های قرآن در تاریخ اسلام، در مایه ی حجاز عربی بوده است.آواز اصفهان در موسیی ایرانی حالتی معلق بین اندوه و شادی و امید و نا امیدی دارد. برخی آن را بر گام مینور موسیقی کلاسیک غربی منطبق می دانند.
•    آواز بیات ترک = مقام راست
در موسیقی عربی و علی الخصوص در تلاوت قرآن این مقام بسیار پر کاربرد است و حالتی باشکوه دارد.
•    دستگاه چهارگاه = مقام حجازکار
حالتی حماسی و سنگین داشته و اغلب در تمپوهای سریع از آن استفاده می شود. آمده است که سلطان سلیم سوم، از پادشاهان عثمانی که خود موسیقیدان و از حامیان هنر بود، تصمیم گرفت تا با افزودن خصیصه ای حائز احترام فراوان، بین قرائت قرآن و لحن هایی که معمولا برای تصنیف سازی یا بداهه پردازی به کار می رفت تمایزی ایجاد کند. او لحن “چهارگاه” را برای قرائت قرآن در کشور های تحت فرمان خود معین کرد و برخی هم دلیل کمیاب بودن قطعات چهارگاه در سنت موسیقی خاورمیانه را همین می دانند.

تعداد مقامات عربی بسیار بیشتر از چیزی است که سخنش رفت. طبق بیانیه ی کنگره ی موسیقی عرب در سال 1932 در مصر 52 مقام معمول است و مقام های معمول در سوریه و لبنان نیز همان مقام های مصری هستند با این تفاوت که به مقام “عشاق مصری” در لبنان و سوریه “حسینی بوسلیک” گفته می شود. همچنین در عراق و جزیره العرب 37 مقام وجود دارد که 15 تای آنها در بین مقام های مصری یافت می شوند اما 22 تای دیگر در مصر وجود ندارد. علاوه بر مواردی که در بالا گفته شد نام 30 مقام از 52 مقام معمول در مصر و سوریه و لبنان بین مقام[یا گوشه] های معمول در ایران نیز دیده می شود. 12 مقام دیگر از مقام های معمول در مصر نام های فارسی دارند و یا از مشتقات فارسی هستند (مثل شوق افزا، فرحناک، سازگار، پسندیده، سنبله نهاوند، دلنشین، باباطاهر، سوزناک) و همینطور بین مقامات عراقی نیز چنین شباهت هایی دیده می شود.

فارابی در کتاب موسیقی الکبیر خود می نویسد: نغمه ها به طور کلی یا مقترِن هستند، و یا مرتب. مقترن آن است که دو یا چند نغمه با هم و همزمان شنیده شوند و مرتب آن که نغمات پی در پی شنیده شوند. موسیقی عرب بر ریتم و ملودی استوار است و موسیقی آوازی را در بالاترین مقام می نشاند. بدین ترتیب اساسا نغمات مرتب در آن شنیده می شوند. در برابر موسیقی کلاسیک غرب، که بر هارمونی و کنترپوان (متدهایی که امروزه برگردان نغمات مقترن فارابی هستند) استوار است. با این حال، برخی منابع همچون رساله ی “الموسیقی العربیه هی اصل الفن الموسیقی الغربی” نوشته ی ودیع صبرا، مدیر کنسرواتوار ملی لبنان در دهه ی 40 میلادی، بیان می کنند که “گام فیزیکی” و “هارمونی” که کشف و بیان آنها منسوب به غربی هاست، در اصل به وسیله ی فارابی و در دوره ی تمدن درخشان اسلامی به ثبت رسیده اند و از آنها پیش از آنکه غربی ها بهره ببرند، استفاده می شده است.
آواز، از نگاه اعراب مهمترین رکن موسیقی است. موسیقی و شعر در تاریخ موسیقی عرب، آن چنان که ابوالفرج در الاغانی آورده، به شدت در هم گره خورده و از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. این اهمیت و وسواس را می توان در سنت آموزش تلاوت قرآن طبق مقام های آواز عرب جستجو کرد که خود به تنهایی جزئی از فرهنگ و تاریخ موسیقی عرب به حساب می آیند. در سنت عرب، خواننده ای که ابتدا از هفت خوان فنون تلاوت قرآن نگذشته باشد مقبولیتی برای خوانندگی نخواهد داشت. این نگاه کلاسیک، البته امروزه اهمیت گذشته را از دست داده است، اما همچنان به عنوان مهم ترین علت غنای موسیقی آوازی در جهان عرب به حساب می آید. جالب آنکه، محمدرضا شجریان، استاد بی بدیل آواز ایرانی نیز در جوانی آموزش های تلاوت قرآن را گذرانده و اثر “به یاد پدر” که در دو آلبوم منتشر شده بخش هایی است از تلاوت قرآن توسط شجریان.

منیر بشیر

منیر بشیر، پادشاه عود

اما نمی توان از موسیقی عربی حرف زد و مهم ترین و حیاتی ترین ساز موسیقاییش را فراموش کرد، عود. داستان عود داستان جالبی است، و اهمیت این ساز آنجا خود را نشان می دهد که مورخان موسیقی ریشه ی این ساز را بربت ایرانی می دانند و فرزندش را گیتار اروپایی. عکسهای موجود در روی ظرفهای فلزی یافت شده از دوره ی ساسانیان و همچنین شعرهای شاعران ایرانی بیانگر آن است که بربت در آن زمان ساز رایجی بوده است و مشهورترین نوازنده آن نیز باربد بوده است. مجید ناظم پور، نویسنده ی کتاب “داستان بربت” درباره ی ریشه ی نام سازهای عود و بربت اینگونه می گوید:

چند روایت هست، اول این‌که عرب‌ها سازی به اسم کران یا مزهر داشتند که شبیه ساز عود ما بود با این تفاوت که رویش با پوست پوشیده شده بود. وقتی بربت ایرانی را دیدند که روی صفحه‌ش چوب است، خوش‌شان آمد و سازهایشان را صفحه چوبی درست کردند و اسم‌ش را عود به معنای چوب خشک گذاشتند. دوم این‌که می‌گویند عود از واژه‌ی سومری «گودی» به معنای سازی که ما می‌توانیم با آن نیایش کنیم است و از آن گرفته شده. دیگر این‌که عود یعنی عصا، چون از پشت شبیه عصا است… درباره ی بربت هم تفسیرهای مختلفی وجود دارد. یکی می‌گویند به معنای بر و بط یعنی سینه‌ی مرغابی است، دیگر می‌گویند از کلمه باربد گرفته شده. جالب این‌جاست که واژه بربت بعدا در زبان یونانی هم با ریشه کاملاً ایرانی به اسم باربیتوس یا باربیتون می‌رود، به هر حال بربت اسم ایرانی عود و خود ساز بربت همان عود ولی با کاسه کوچک‌تر است، یعنی همان نوعی که در دوره ساسانی در ایران نواخته می‌شده.

مسعودی، مورخ عرب در کتاب مروج الذهب در شمار اسباب های موسیقی ای که ایرانیان می نواخته اند نخست عود را نام می برد و اظهار می دارد: این ساط نزد ایرانیان چنان کامل است که گویی رابطه ای بین سیم های آن و رح انسانی موجود است و هیجانی که نوازنده در شنوندگان ایجاد می کند همانا برگشت روح است به حالت طبیعی خود.
عودی که امروزه در میان اعراب به ساز اصلی و رکن اصلی موسیقی ملودیک عربی بدل گشته، مدیون نوازندگان قدرتمندی همچون منیر بشیر، عمر بشیر و نصیر شمّه است. چرا که تا پیش از منیر بشیر-که به او لقب پادشاه عود داده اند- عود قدرت آن را نداشت تا بعنوان یک ساز برای سولونوازی مورد استفاده قرار گیرد.(در موسیقی کلاسیک عربی، به تک نوازی یک ساز “تقسیم” می گویند که در آن نوازنده از تمام احساس و تکنیک خود، خواه در چهارچوب مقامات کلاسیک عربی و خواه بصورت آزاد برای ارائه ی قدرت سازش بهره می برد.)


Collage00

موسیقی مدرن عرب

قاهره و بیروت دو قطب اصلی موسیقی در جهان موسیقی عرب به شمار می روند. در سال 1932 اولین همایش بین المللی موسیقی عربی در قاهره به ریاست محمد حلمی پاشا ویز فرهنگ وقت کشور و عضویت دانشمندان و موسیقیدانان ممالک عرب برگزار شد. اهمیت این کنگره به حدی است که می گویند پس از آن موسیقی عربی تولد دیگری را تجربه کرد تا امروز به عنوان یکی از مهمترین مراحل تکامل موسیقی عربی شناخته شده است. . مقصود این کنگره ی بزرگ مطالعه ی عمیق کلیه ی امور مربوط به موسیقی عرب از نظر تاریخی، فنی، علمی و به ویژه آموزشی بود. این همایش راه را برای نوع جدیدی از موسیقی عربی هموار کرد که بر سنت های بومی مبتنی بود و نقطۀ آغاز خود را  دوباره کشف کرده بود.

سید درویش

سید درویش

خواننده و آهنگسازی که گامهای بلندی برای نوسازی موسیقی عربی برداشته، سید درویش مصری است. او را غالباً پدر موسیقی مدرن کلاسیک می نامند. اکثر ترانه هایی را که او آن زمان می خواند «طقطوقه» می نامند که اغلب ترانه های کوتاهی هستند برای سرگرمی و تفریح شنوندگان. درویش به محتوای موسیقی نیز توجه بیشتری داشت. انقلاب در موسیقی عربی در اوایل قرن پیش دستاورد این هنرمند است که اشکال مختلف موسیقی سنتی را تغییر داد. زیرا پیش از زمان او، موسیقی عربی بسیار نرم و یکنواخت بود و در آن به ندرت ساختار ریتمیک به گوش می رسید. بنابراین تعجبی ندارد که آهنگهای او را هنوز هم قشر وسیعی از مردم می پسندند.

فیروز

فیروز

ام کلثوم

ام کلثوم

طی دهه های 1950 و 1960 میلادی بود که موسیقی عرب درهای خود را کاملا به روی غرب گشود. این برخورد، نخستین بار در مصر و توسط ام کلثوم و عبدالحلیم حافظ همراه با آهنگسازانی نظیر محمد عبدالوهاب و بلیغ حمدی صورت گرفت که استفاده از سازهای غربی را در موسیقیعربی رواج دادند. در لبنان نیز صدای “فیروز” پژواک داشت که به همراه همسرش، عاصی رحبانی (یکی از برادران رحبانی مشهور، که تحولی در موسیقی و تنظیم ترانه های عربی ایجاد کردند) کارهای بدیعی در زمینه ی موسیقی مجلسی و کلاسیک عربی ارائه کردند. تنها چند سال لازم بود تا این روند جای خود را در میان خوانندگان دیگر و مردم پیدا کند و موسیقی پاپ عربی در دهه ی 1970 متولد شود. این موسیقی، اغلب همان فرمت موسیقی پاپ غرب را داشت اما با شمایل، سازها و ترانه های عربی. ملودی ها نیز اغلب تلفیقی بود از هر دو نوع موسیقی. در اوایل دهه ی 1980، لیدیا کنعان بعوان نخستین Rock Star خاورمیانه پا به عرصه گذاشت. تفاوت کار لیدیا با سایرین در این بود که او ترانه هایش را هم انگلیسی انتخاب می کرد و آن ها را در مایه های موسیقی عربی می خواند. بدینوسیله بود که جانمایه ی اصلی موسیقی عربی، یعنی “مقام”- که برگرفته از “دستگاه” در موسیقی ایرانی است- به زبان خود غربی ها به گوششان رسید. از سوی دیگر اما، در غرب نیز تاثیراتی از موسیقی عربی به چشم می خورد. تولد سبکی با عنوان Surf Rock که سبکی از راک با نوازندگی خاصی از گیتار که از موسیقی عربی و آمریکای جنوبی وام تاثیر گرفته بود توسط Dick Dale، یک گیتاریست آمریکایی-لبنانی، نشان داد که این تنها دنیای عرب نیست که از موسیقی غرب و تکنولوژی آن بهره گرفته، بلکه آنها نیز کانال هایی پیدا کرده اند تا غنای موسیقی عربی را در فرمت موسیقی های پاپیولر آن زمان ادغام کرده و کارهای تازه ای بسازند.(حتما فیلم Pulp Fiction و تیتراژ آغازین به یادماندنی اش را خاطرتان هست. آن آهنگ عجیب، بازسازی آهنگ قدیمی مدیترانه ای است به نام Misirlou، اثر Dick Dale)
موسیقی پاپ در دهه های بعدی، هم چنان که در غرب نیز از نظر هنری سیر نزولی طی می کرد و رفته رفته تجاری تر و پر زرق و برق تر می شد، در دنیای عرب نیز به این طاعون، یعنی کالایی شدن دچار شد و ارزش خود را از دست داد.اما مدرنیزه شدن موسیقی عرب، در جاهای دیگری دنبال می شد. جاهایی که چندان به چشم رسانه هایی چون MTV نمی آمدند.

جَز عربی

ظافر یوسف

ظافر یوسف

ربیع ابوخلیل

ربیع ابوخلیل

موسیقی جز، به دلیل انعطاف ذاتی خود، آماده است تا با موسیقی های نواحی دیگر جهان به راحتی ارتباط برقرار کند. اصولا دست موزیسین ها در هیچ فرمت موسیقی ای همچون یک گروه جز، باز نیست. جز موسیقی به شدت حسی ای است و تکیه اش بر بر بداهه نوازی است و چه چیز بهتر از آشنایی و برخورد با مقام های موسیقی عربی، دنیایی بی پایانی از احساسات مختلف که نقطه ی اوجش، همچون موسیقی مادرش یعنی موسیقی ایرانی، بداهه پردازی است.
نخستین آثار موسیقی جز، در دنیای عرب توسط کسانی مثل سمیر سرور ساخته شد. ساکسفونیستی که بداهه هایش را در استیل Oriental(شرقی) می نواخت. اما نخستین المان های اصلی جز، بصورت جدی توسط برادران رحبانی وارد موسیقی عربی شد. آخرین کارهای فیروز، خواننده ی پرآوازه ی لبنانی تقریبا به نمودی از موسیقی جز در قلب موسیقی عرب تبدیل شده بود، که توسط پسرش زیاد رحبانی ساخته می شد. زیاد رحبانی همچنین پایه گذار استیلی در موسیقی جز گردید که اکنون با عنوان جز شرقی (Oriental Jazz) می شناسند. همچنین بسیاری از کارهای محمد منیر، که در دنیای موسیقی عرب به او لقب “سلطان(The King)” را داده اند به واقع آثاری هستند در فرمت جز عربی. از مهم ترین و تاثیرگذارترین نمایندگان موسیقی جز عربی امروز می توان به انور براهم، ربیع ابوخلیل، ظافر یوسف، ابراهیم معلوف، حمدی مخلوف و یاسر حاج یوسف اشاره کرد که در ادامه به معرفی برخی از آنها خواهیم پرداخت.

راک عربی

Jadal Band

Jadal Band

موسیقی راک، امروزه در سراسر دنیا شناخته شده است و جهان عرب هم نمی تواند از این قاعده مستثنا باشد. آنچه در موسیقی راک اهمیت ویژه دارد، گروه/Band است. اینکه بتوان گروهی با حداقل سازهای ممکن یعنی گیتار الکتریک، درام و بیس داشت و موسیقی راک خوب، آن هم به زبان بومی خود تولید کرد کار قابل توجهی است، و این چیزی است که درباره ی دنیای عرب، علی الخصوص پس از سال 2000 توجه ها را به خود جلب می کند. گروه هایی نظیر جدل، المربع و مشروع لیلی گروه هایی هستند که به بیان تازه ای در موسیقی ایندی راک دست یافته اند.


در ادامه به معرفی چند هنرمند و گروه نوگرا و Alternative عربی خواهیم پرداخت:

یاسمین حمدان، Soapkills

یاسمین حمدان

یاسمین حمدان

یاسمین حمدان، در دنیای عرب صدایی است که نباید به هیچ عنوان از دستش داد. بت موسیقی مستقل و زیرزمینی عرب، که از گروه دو نفره ی Soapkills، به همراه زید حمدان در بیروت آغاز کرد و حالا ساکن پاریس و به خوبی شناخته شده است. تا حدی که فیلمساز بزرگ و مستقل آمریکایی، جیم جارموش در آخرین ساخته اش Only Lovers Left Alive  برای اجرایی از آهنگ Hal توسط حمدان 3 دقیقه از فیلمش را به او اختصاص می دهد، و سپس از زبان “آدام” شخصیت اصلی فیلم است که می شنویم: این دختر آینده ی بزرگی داره.
SoapKills یکی از چهره های کالت در تلفیق موسیقی کلاسیک عرب و موسیقی روز الکترونیک مجسوب می شود. دوئت یاسمین حمدان و زید حمدان (که هیچ نسیت فامیلی هم با یکدیگر ندارند!) در سال 1998 و در حالی شکل گرفت که نه در لبنان، که در سرتاسر جهان عرب کمتر کسی به فکر افتاده بود تا تریپ-هاپ را به زبان عربی امتحان کند. در حالیکه گروه هایی مثل Massive Attack و Portishead در موسیقی مستقل غربی یکه تازی می کردند و با در هم آمیزی رخوتناک موسیقی الکترونیک، بیت های هیپ هاپ و وکال مینیمال و تکرار شونده موسیقی “دهه ی زوال” را می ساختند، در خاور میانه هم Soapkills بود که روند مشابهی را آغاز کرد. با این تفاوت که موسیقی Soapkills به معنای واقعی تلفیقی بود از آواهای کلاسیک عربی و موسیقی تریپ هاپ. این گروه از سال 2001 تا 2005 سه آلبوم منتشر کرد و به تازگی نیز مجموعه ای از بهترین هایشان با عنوان The Best Of Soapkills منتشر شده است. پس از سال 2005 بود که زید و یاسمین هر کدام سراغ پروژه های جداگانه ای رفتند. زید در لبنان ماند و گروهی تحت نام The New Government را تاسیس کرد و در سال 2011 نیز به دلیل انتشار آهنگی که حکومت لبنان آن را توهین به میشل سلیمان دانست، دستگیر شد. یاسمین اما رویاهایش را در جای دیگری دنبال کرد. در سال 2005 و در پاریس با میرویس احمدزی، گیتاریست و کیبوردیست و تهیه کننده ی بسیاری از آثار Madonna آشنا شد و پروژه ای تحت عنوان Y.A.S را شروع کرد که در سال 2007 آلبومی به نام Arabology تحت نام آن منتشر شد. این کار نیز مثل کارهای Soapkills تلفیقی بود از آواز عربی و موسیقی الکترونیک و گیتار، با این تفاوت که دیگر از آن رخوت موسیقایی که خاص گروه های تریپ هاپ است خبری نبود. این آلبوم مقدمه ای بود بر شهرت یاسمین در اروپا. یاسمین با CocoRosie گروه تریپ هاپ فرانسوی که با میرویس همکاری هایی داشتند نیز کار کرد و در چند اجرا این دو خواهر عجیب را همراهی کرد. در نهایت اما آشنایی یاسمین با مارک کالین، آهنگساز و تهیه کننده ی فرانسوی بود که سبب شد تا نخستین آلبوم انفرادی یاسمین با عنوان Ya Nass در سال 2013 منتشر شود.
Ya Nass با اینکه نخستین کار سولوی حمدان 36 ساله محسوب می شود، اما نباید فراموش کرد که سابقه ی حمدان چه در زندگی شخصی و چه در زندگی موسیقاییش بیش از آنی است که بخواهیم به Ya Nass بعنوان یک اثر آماتور نگاه کنیم. بر عکس، حمدان در Ya Nass پخته ترین صدایش را به نمایش می گذارد. سابقه ی زندگی در لبنان، کویت، ابوظبی، یونان و فرانسه باعث شده تا حمدان پیچ و خم های موسیقی عرب را به اقتضای هر منطقه بداند و آن را به کار گیرد.

بشنوید آهنگ Galbi را از گروه Soapkills

اجرای آهنگ Hal توسط یاسمین حمدان را در فیلم Only Lovers Left Alive ببینید


ظافر یوسف

Bio-DhaferYoussef

ظافر یوسف

ظافر از آن دست پدیده های شگفت انگیز دنیای موسیقی است که حداقل یک بار باید تجربه اش کرد. کودک 6 ساله ای که روزی در حمام روستایی در تونس وقت خود را با آواز خواندن می گذرانید و بعد به تشویق پدربزرگش فنون قرائت قرآن و مقام های عربی را یاد گرفت و بعدتر تبدیل شد به یک قاری و موذن، حالا اسباب بازی های مورد علاقه اش آواز و جَز و عود هستند.
آثار ظافر یوسف، ترکیبی بدیع از المان های موسیقی عربی و هندی و جز و موسیقی الکترونیک هستند. اما آنچه این آثار را رنگی تازه بخشیده، نه ترکیب تمامی این ها در یک مجموعه ی موسیقایی واحد، بلکه حضور پر رنگ، حرفه ای و کم نظیر “آواز” و “عود” ظافر است. این دو هستند که موجب می شوند تا موسیقی ظافر یوسف چیزی داشته باشد که دیگر موسیقی های World و Ethno Jazz آن را ندارند. آلبوم Electric Sufi که نخستین تجربه ی جدی ظافر در ترکیب کردن المان های مخصوص خود بود، توانست نام او را سر زبان ها بیندازد. حالا دیگر سبکی به نام ظافر یوسف وجود داشت، که هیچ کس دیگری نمی توانست در آن سبک کار کند. چرا که  کمتر کسی می تواند حنجره اش را آنگونه که ظافر در خدمت موسیقیش قرار می دهد قرار دهد و اکتاوهای بالا را طوری بخواند که گویی درون ترومپت دمیده می شود و گاه حتی صدایی همچون ضجه های گیتار الکتریک از آن شنیده شود!

ببینید اجرای زنده ی قطعه ی Soupir Eternal را از ظافر یوسف


منیر الطرودی

اریک ترافز

اریک ترافز

منیر طرودی

منیر طرودی

برای معرفی منیر طرودی، نخست باید سراغ کسی برویم که او را به جهان معرفی کرد، یعنی Erik Truffaz. اریک، ترومپتیست پرکار و مشهور علاوه بر علاقه ی اصلیش یعنی اسیدجز(ترکیب جز با فانک، دیسکو و هیپ هاپ) به عرصه ی Ethnic (Ethno) Jazz نیز توجه فراوانی نشان داده است. همکاری هایش با منیر طرودی تونسی در دو آلبوم Mantis و Saloua و اجراهای مشترکش همراه با گروه ایندی راک لبنانی مشروع لیلی از مهم ترین کارهای ترافز در تلفیق موسیقی عربی و جز هستند.
منیر الطرودی یکی از چهره های مشهور در موسیقی Sufi است، موسیقی ای که ملهم از بنیان های عرفانی شعرایی چون مولانا و امیرخسرو دهلوی است و اختصاص دارد به مراسم آیینی صوفی ها در خانگاه ها و عبادتگاه های مخصوص صوفیان هر منطقه. مشهورترین شاخه از موسیقی صوفی، موسیقی قوالی است که بیشتر در کشورهای هند و پاکستان رواج دارد. جالب آنکه موسیقی Sufi چه از نظر محتوای عرفانی/مذهبی و چه از نظر فرم تکراری و دعاگونه اش وارد سایر ژانرهای موسیقی هم شده، بطوریکه گروهی پاکستانی به نام “جنون” که موفق ترین و شناخته شده ترین گروه راک کشورش است، سبک خود را Sufi Rock نامگذاری کرده است. گروهی که Q Magazine از آن بعنوان یکی از بزرگترین گروه های جهان نام برده و نیویورک تایمز به آن U2 پاکستان لقب داده است.

بشنوید قطعه ی Gedech را، اثری از اریک ترافز و منیر طرودی


انور براهم، ربیع ابوخلیل

انور براهم

انور براهم

براهم تونسی، بعد از همکاری های گسترده ای که با لیبل مشهور ECM و همکاری با موزیسین های آن داشت، توانست فضای تازه ای را میان موسیقی جز مدرن و موسیقی کلاسیک عربی ایجاد کند. عودنوازی او، به علت تکیه بر فرم نوازندگی موسیقی جز اغلب با دیگر عودنواز مشهور عرب که کارهای آوانگاردی در کارنامه خود دارد، ربیع ابو خلیل لبنانی مقایسه می شود. ابوخلیل و براهم را می توان موزیسین هایی دانست که توانستند عرصه ی تازه ای را در نوازندگی و تلفیق عود با موسیقی جز و همچنین موسیقی کلاسیک غربی بگشایند. ابوخلیل نیز در انتشار آلبوم Nafas محصول سال 1988 با لیبل ECM همکاری کرد. اما اغلب کارهای ابوخلیل بر خلاف براهم توسط Enja Records که یک لیبل جز آلمانی است منتشر شده است. کارهای شنیدنی ای چون Blue Camel، Arabian Waltz، Tarab و Al-Jadida آلبوم هایی هستند که ابوخلیل از طریق این لیبل منتشر کرده است.
موسیقی براهم در قیاس با ابوخلیل جهانی تر و بیشتر متمایل به موسیقی جز است. علاوه بر سولونوازی هایش در آلبوم هایی مثل Barzakh و The Incredible Tale of Love  در آلبوم Thimar با موزیسین های مشهوری چون جان سورمن و دیو هالند و در Madar به هم نوازی با جان گاربارک و شجاعت حسین خان پرداخته است. آلبوم های زیبایی مثل Astrakan Cafe و The Astounding Eyes Of Rita نیز درقالب تریوی انور براهم منتشر شده و در نهایت براهم در آخرین و کامل ترین پروژه ی خود با نام Souvenance بسیاری از موزیسین های موسیقی جز و کلاسیک را با خود همراه کرده است.

ببینیند اجرای زنده ی قطعه ی “چشمان حیرت انگیز ریتا” را، اثری از انور براهم


مشروع لیلی

حامد سنو، وکالیست گروه مشروع لیلی

حامد سنو، وکالیست گروه مشروع لیلی

یکی دیگر از چهره های برجسته ی موسیقی مستقل و آلترنیتیو لینان، گروه مشروع لیلی (لیلا) است. موسیقی مشروع لیلی گستره ای را در بر میگیرد که هم شامل موسیقی پاپ راک و آلترنیتیو راک بوده و هم گاهی به بلوز و جز کشیده می شود. این گروه، نخستین گروه راک عربی است که تصویرش روی جلد مجله ی رولینگ استون به چاپ رسید و این می تواند حاکی از توجه ویژه ی آمریکایی ها که خود بهترین نمونه های موسیقی آلترنیتیو راک را پرورش داده اند، به این تازه نفس های لبنانی باشد. از مشروع لیلی تا کنون سه آلبوم با نام های Mashrou’ Leila 2009، El Hal Romancy 2011 و Raasuk 2013 منتشر شده است.

بشنوید قطعه ی Inni Mnih را از گروه مشروع لیلی


تریو جبران

تریوی جبران

تریوی جبران

از این سه برادر عود نواز، قبلا در وبلاگ حرف زده ایم. آنها اهل یک خانواده ی ثروتمند و هنردوست فلسطینی هستند، مادرشان خواننده ی “مواشحات” (شعرهایی که متعلق به قسمت عربی اسپانیا یا همان آندلس هستند) و پدرشان نیز یک سازنده ی ساز معروف در دنیای موسیقی عرب است. آنها با آلبوم Tamaas در سال 2002  شروع کردند و با Majaz در سال 2007 به شهرت و اعتباری جهانی دست یافتند. آخرین اثر آنها به نام AsFar در سال 2011 به همراه ظفیر یوسف منتشر شده است.
موسیقی برادران جبران، فضای غالب موسیقی سنتی اعراب خاورمیانه را دارد. ملودی ها و ریتم ها بازسازی زیادی نشده اند. موسیقی، به ژانر غربی خاصی نزدیک نمی شود (به جز Jazz، آن هم نه تا حدی که فضای عربی کار از میان برود) و خصیصه ی آثارشان را تنظیم ها و هم نوازی های شگفت انگیز سه عود در کنار هم مشخص می کند. جبران ها با آثارشان، هم برای ارتقای چهره ی موسیقی عربی، هم فلسطین و هم ساز عود تلاش می کنند.

ببینید اجرای زنده ی قطعه ی Masaar را از تریوی جبران


مارسل خلیفه

مارسل خلیفه

مارسل خلیفه

مارسل (مرسیل) خلیفه ی کهنه کار، در موسیقی عرب یک چهره ی کلاسیک، آکادمیک و بسیار محبوب است. آثار خلیفه به چند بخش تقسیم می شوند. کارهای ارکسترال و کّرال که بخش اعظم و مهم کارهای او هستند و علاوه بر اجراهایی که در آلبوم های ماندگاری نظیر “احمد العربی” و “سمفونی شرق” با حضور خود خلیفه انجام شده، توسط ارکسترهای دیگری نیز بارها روی صحنه رفته است. کارهای دیگر خلیفه شامل دوئت های عود نوازی، آواز با ارکستر و کارهای سنتی و فولکلور عربی می شوند که جزو کارهای اولیه ی او قرار می گیرند. مارسل در Amchit لبنان به دنیا آمده و با وجود تورها و اجراهای متعددی که در قاره های مختلف جهان داشته هنوز در شهر کودکیش ساکن است. همسرش “یولا خلیفه” آهنگساز و خواننده است و هر دو پسرش، رامی و بشّار موزیسین. رامی پیانیست است و بشُار در زمینه ی موسیقی الکترونیک فعالیت می کند.
آثار مرسیل خلیفه از مهم ترین آثار موسیقی عربی، از نظر غنای موسیقی و پیوند با فرمت موسیقی کلاسیک غربی محسوب می شوند. او جایزه های متعددی را به پاس آثار و اجراهای مختلفش از فستیوال ها و مجامع مختلف دریافت کرده که از این بین می توان به جایزه ی هنرمند صلح یونسکو در سال 2005، مدال ملی فلسطین در سال 2001 و جایزه ی فستیوال موسیقی فولکلور آمریکا در سال 1975 اشاره کرد.

بشنوید قطعه ی “مادرم”(Ommi) را از مارسل خلیفه


Youssra El Hawary
یُسرا الهواری، آکاردئونیست و خواننده ی دوست داشتنی مصری در سبک Indie Arabic است. کارهای یسرا فرمی مستقل و نو از موسیقی عربی است که با در بر گرفتن مضامینی اجتماعی و گاها سیاسی و نمایی فانتزی و دلنشین توانسته جایش را خیلی زود در دل خیلی از علاقمندان به موسیقی عربی باز کند. ویدئویی که از او می بینید با نام El Soor (دیوار) ترانه ای است زیبا که به موقعیت سرشار از تناقض و عجیب مصر پساانقلابی و پساکودتایی می پردازد. از یسرا به زودی آلبومی با عنوان “صوتها” منتشر خواهد شد.


Saadi
هنرمند سوریه ای ساکن نیویورک، بشرا السعدی موسیقی خود را یک موسیقی آرام، اما با این وجود منشعب از ایندی پاپ، نئو رمانتیک، شوگیز، پست پانک و خیلی چیزاهای دیگر می داند! البته در میان همه ی این ها نباید فراموش کرد که همه ی این صداها از حنجره ی یک دختر عرب بیرون می آید، پس نباید تعجب کنید اگر جاهایی موسیقی ایندی پاپ بشرا السعدی به شدت به سمت موسیقی عربی لیز می خورد! آثار او را از طریق Bandcamp او بشنوید.


Alsarah

الساره خواننده، آهنگساز و اتنوموزیکولوژیست متولد#سودان است، که سالهای نوجوانیش را در یمن سپری کرد و سپس در بحبوحه ی جنگ داخلی یمن در سال 1994 به آمریکا مهاجرت کرد و تحصیلات تجربیات موسیقایی خود را بصورت جدی آغاز کرد.
او حالا ساکن نیویوک است و با پروژه های بسیاری از قبیل The Nile Project همکاری کرده و در زمینه ی موسیقی های فولکلوریک و World و آمیزش آنها با المان های روز موسیقی فعالیت می کند. هم چنین الساره همراه با چند موزیسین سودانی، در پروژه ی Alsarah and the Nubatones موسیقی و رقص بومی و فولکلوریک #شرق_آفريقا و کشورش سودان را با موسیقی هایی چون رگه، House و الکتروپاپ در هم آمیخته که حاصل آن آلبومی است به نام Silt که در سال 2014 منتشر شد و حال و هوای پر جنب و جوش، تلفیقی و ریتمیکش، حسابی حال آدم را خوب می کند.


Ibrahim Maalouf

ابراهیم معلوف، نوازنده ی ترومپت لبنانی ساکن پاریس است. علاوه بر قدرت نوازندگی فوق العاده، معلوف معمولا تم های عربی را در آثار خود پیاده می کند و یکی از سردمداران سبک Ethno Jazz (جز قومیتی) و Oriental Jazz (جز شرقی) است. او امسال دو آلبوم Red & Black Light و Kalthoum را منتشر کرد که اولی اثری مستقل و تازه است و دومی به یاد ام کلثوم، خواننده ی افسانه ای مصر ساخته شده و در واقع بازسازی قطعه ی “هزار و یک شب (الف لیله و لیله)” ام کلثوم  و برگردان آن به سبک Jazz است.


Saad Massi
سعاد را با صدای زیبا، لهجه ی عربی/فرانسوی و گیتار همیشه بر دوشش می شناسند. این خواننده ی 43 ساله ی الجزایری که در جوانی در یک گروه راک عضویت داشت، پس از ترک کشورش در دهه ی 90 به پاریس رفت و موسیقی مختص خودش، یعنی آمیزه ای از موسیقی عربی، کانتری، فولک و موسیقی World را پایه گذاری کرد. آخرین کار سعاد ماسی با عنوان El Mutakallimun امسال منتشر شده است.


Ghalia Benali
غالیه بن علی، هنرمندی سه وجهی است: موزیسین، خواننده و رقصنده! صدای غالیه از قوی ترین صداهای دنیای موسیقی کنونی عربی است و بازخوانی او از آثار ام کلثوم، از بهترین بازخوانی های آنهاست است.


المربع (El Morabba3)

گروه آلترنیتیو/پست راک المریع، گروهی است از عمّان که در سال 2009 آغاز به کار کرد. آلبوم المربع آنها از بهترین نمونه های صداهای مستقل و تازه در موسیقی راک خاور میانه است.


Collage9

  • همراهان عزیز پاراساندر، آدرس Channel تلگرام ما را که حتما دارید؟:

https://telegram.me/parasounder1

همراه با انتشار این یادداشت روی وبلاگ، به مدت 10 روز از شنبه 9 آبان ماه شما را هر روز به چند قطعه ی زیبای عربی (از سبک ها و دوره های مختلف) مهمان خواهیم کرد. ممنون از همراهیتان.